به گزارش سرویس بین المل انجمن بی تاوان :زمانی عبدالله اوجالان مستقیما پ ک ک را مدیریت می نمود ، در آن مقطع کسی جرات نمی کرد به صراحت با ایده ها و سیستم مدیریتی پ ک ک مخالفت و یا انتقاد نماید ، اگر کسی هم مخالف سیستم مدیریتی پ ک ک بود نمی توانست اعتراض و یا انتقاد نماید، سکوت پیشه می نمود و همانند یک مرید تابع دستورات اوجالان بود .
کلام اوجالان در پ ک ک فصل و الخطاب بود و بایستی بدون سئوال و جواب اطاعت می شد و با یک تعبیر فرقه ای “رهبر همه چیز را می داند “ویا “رهبر بر همه چیز آگاه است “مجبور به اطاعت و تسلیم اراده عبدالله اوجالان می شدند زیرا هر کس می دانست که رهبر مساوی پ ک ک و هیچ کس در داخل سیستم پ ک ک نمی توانست فکر خود را بیان کند و پ ک ک به یک سیستم جامد و غیر انعطاف پذیر تبدیل شده بود و مخالفت با پ ک ک را مخالفت با تفکر رهبری تلقی می کرردند و ذاتا جزای ان مرگ بود و به همین علت صدها نفر کشته شدندجناح بندی و انشعاب در پ ک ک پس از دستگیری عبدالله اوجالان بوجود آمد. جناح محافظه کار با رهبری جمیل بایک و دوران کالکان و جناح اصلاح طلبان و یا رفرمیستها با رهبری عثمان اوجالان و نظام الدین تاش حاصل اختلاف و دوگانکی میان اعضای شورای رهبری پ ک ک پس از دستگیری اوجالان بود .
این دوگانگی و جناح بندی تا سال ۲۰۰۶ ادامه یافت ،ولی این شکاف ایدئولوژیک در سال ۲۰۰۴۴ با برگزاری کنگره خلق به اوج خود رسید و اختلاف میان این دو جناح بصورت علنی هویدا گردید.
رفرمیستها یا همان اصلاح طلبان براین مدعی بودند که پ ک ک باید تغییر کند و از یک سیستم نظامی به یک سیستم اجتماعی روی آورد و با چنگ نمی توان به هدف رسید و عبدالله اوجالان به عنوان رهبر معنوی برای کردها معرفی شود زیرا وی در زندان است و نمی تواند مستقیم کارهارا مدیریت کند از لحاظ سیاسی و دیپلماسی با امریکا و اسریئل رابطه داشته باشیم.
جمیل بایک رئیس کنونی پ ک ک و جناح محافظه کاران تمامی ایده های رفرمیستها را به شدت ترد و اعلام داشت پ ک ک باید مثل گذشته باشد و تنها راه رسیدن به هدف را رویکرد نظامی و چنگ در ترکیه را می دانستند
عبدالله اوجالان رهبر در بند پ ک ک در واکنش به ایجاد دوگانکی و جناح بندی در پ ک ک، این تضاد را یک نوع جنگ میراث تلقی کرد و وی در کتاب دفاع از یک خلق چنین می گوید :
“ممکن است در درون جنبش اشخاص ابله و احمق ،پست و توطئه چین و اخلاگر وجود داشته باشند اما به هیچ وجه این اوضاع و احوال اخیر را معنادار نمی بینم به باندگرایی سیاسی تشبیه می کنم حال اگر محدود باشند به خودشان بماند مهم نیست .اما اگر فرد در مسائل سیاسی و نظامی و ایدئولوژیک نفوذ کند خطر ناک می شود ودر عین حال به حدی ابله اند که نمی داند از ابوجهل نیز جاهلترند
جدایی عثمان اوجالان و نظام الدین تاش به همراه گروهی از عناصر دیگر از گروه پ ک ک حاصل نهایی این اختلاف و دو گانگی سیاست در پ ک ک بود.
امروزه هم دوگانگی در پ ک ک با نام های متفاوت به چشم می خورد ولیدر ماهیت یکی بوده ، عده ای محافضه کار که جمیل بایک و دوران کالکان و مصطفی قره سو وابسته به ایده دگماتیک سر کشی آن را می کنند، این جناح بنام چپ گرایان دهه ۷۰و۸۰میلادی معروف هستند و بر این باور دارند که چنگ مسلحانه تنها راه رهایی است وبا دیگاه ایدئولوژیک به تمام مسائل می نگرند و تا حدودی خود را سوسیالیزم می نامند و دیگر احزاب کردی را خیانت کار و مزدور تلقی می کنند و اعتقادی به پرچم کردستان ندارند و ادعا می کنند که انها بهترین و راسترین هستند و هرکس در کردستان با باید مطیع انها باشند و تقریبا یک دیدگاه کورکورانه داشته وخود را مریدان راه عبدالله اوجالان می دانند.
امروزه هم گروه رفرمیست یا اصلاحات با چهره ای جدید تحت عنوان ملی گرایی حرکت می کنند ،این افراد چنگ را تنها یک متد می داند و ارتباط را با دیگر گروهای کردی مفید می خوانند و گرچه این جناح را ابتدا عثمان اوجالان و نظام الدین تاش در پ ک ک بوجود آورده اند اما امروزه مراد قره ییلان و رضا التون این جناح را با نام دیگری سرکشی می کنند ،این جناح بر این باورند که با حمایت امریکا می توان به هدف رسید این جناح نیز از طرف بارزانی ها هم حمایت می شوند .
جناح رفرمیست یا اطلاحات همیشه در پ ک ک با شکست مواجه شده است زیرا آنان را بنامها ی چته و تصفیه گر نام می نهند و آنان را از صفحه پ ک ک پاک می کنند زیرا سیستم پ ک ک بر اساسی طرح ریزی شده است که نمی تواند تفکرات گوناگون را در خود حفظ کند و یا اینکه بتواند تفاوتها را تحمل کند زیرا یک سیستم فرقه ای همیشه سعی بر این دارد که یک رنگ و تک تیپ شود و پ ک ک هیچ زمانی قدرت تغییر و تحول را ندارد که به مراحل جدید ی روئ اورد
و تاثیرات این دوگانگی بر تمامی کادرها و دیگر احزاب وابسته به پ ک ک را دارد و هر جناح سعی می کند که کادرهای جناح مخالف را تصفیه کند