انجمن بی تاوان آذربایجان غربی

اطلاع رسانی از آسیب های ناشی از تروریسم

انجمن بی تاوان آذربایجان غربی

اطلاع رسانی از آسیب های ناشی از تروریسم

عثمان اوجالان: جمیل بایک نماینده اوجالان در ایران بود.

عثمان اوجالان برادر رهبر در بند پ ک ک  عبدالله اوجالان اظهار داشت : جمهوری اسلامی ایران  مرا کنار زد و جمیل بایک را  به قدرت رساندسال ۲۰۰۲ بسیار مهم بودبا حمایت ایران جمیل بایک در پ‌.ک.ک به قدرت رسید.

به گزارش سرویس بین المل انجمن بی تاوان:

احسان هوشمندعثمان اوجالان از فرماندهان و رهبران سابق حزب کارگران کردستان ترکیه و برادر عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک‌.ک استوی حدود ۲۵سال در پ.ک.ک فعالیت داشت و از افراد مؤثر این حزب قلمداد می‌شدعثمان اوجالان در گفت‌وگو با چشم‌انداز ایران بخشی از تاریخ شفاهی حزب کارگران کردستان ترکیه و ناگفته‌های خود را با نگاهی از درون برای مخاطب بازگو می‌کند.عثمان اوجالان اینک در اقلیم کردستان عراق ساکن استگفت‌وگوی حاضر در منزلش که تحت تدابیر امنیتی برای محافظت از جان وی کنترل می‌شد، صورت گرفته استاین مصاحبه پیش از انتخابات اخیر ترکیه برگزار شده استچشم‌انداز ایران نظر به اهمیت این دست از مباحث، در پی آن است تا در فرصت‌های دیگر گفت‌وگوهای خود را با بخشی دیگر از رهبران احزاب سیاسی ترکیه و نیز رهبران پ.ک.ک استمرار دهد.

جناب عثمان اوجالان چرا به شما فرهاد می‌گویند؟

فرهاد اسم کوه در دوره جنگ چریکی و عنوان انقلابی و حزبی (نام مستعارمن است.

شما با برادرتان عبدالله اوجالان، چند سال تفاوت سنی دارید؟

ما سه برادر هستیم؛ عبدالله، محمد و عثمانعبدالله برادر بزرگ ما در سال ۱۹۴۹ متولدشده و محمد در سال۱۹۵۲ و  من در سال ۱۹۵۸ در شهر اورفا متولد شده‌ام.

آیا پدر و مادر شما هر دو کرد هستند؟

حوا، مادربزرگ من ترک بود؛ یعنی پدرم از مادری ترک و از پدری کرد زاده شدنام پدرم عمر و نام مادرم «اویش» ‫[ عایشه] بود.

آیا والدین و فرزندان کردی را هم می‌دانستند؟

در خانه ما زبان کردی صحبت می‌شد و فرزندان ترکی بلد نبودنددر دبستان دولتی ترکی یاد گرفتند، چون کردی ممنوع بود و بچه‌ها بدون خواست خود ترکی یاد گرفتند.

در روستای خود به مدرسه رفتید؟

در روستا پنج‌سال دوره ابتدایی را خواندمپس از آن سه سال میانی و دوره راهنمایی را در شهر نیزیپ درس خواندمپس از آن هم سه سال لیسن(متوسطه)را در اورفا خواندمدو سال دوره معلمی را هم آنجا خواندم، اما به دلیل کار مبارزاتی، شغل معلمی را انجام ندادم.

در چه سالی متوجه شدید که عبدالله اوجالان می‌خواهد فعالیت سیاسی کند ؟

در سال ۱۹۶۸ در همه جهان جنبش‌های دانشجویان انقلابی شکل گرفته بوددر ترکیه نیز جنبش دانشجویان انقلابی تأسیس شددر دانشگاه عبدالله اوجالان آن راه را در پیش گرفتدر سال‌های ۱۹۶۸ و۱۹۶۹ و ۱۹۷۰ آپو(لقب عبدالله اوجالان)در دانشگاه بود.

در چه رشته‌ای تحصیل می‌کرد؟

در ابتدا کارمند بود، ولی به دانشگاه که رفت یک سال رشته حقوق خواند و چون علاقه‌ای به حقوق نداشت، در سال دوم به دانشکده علوم سیاسی رفت و در آنکارا چهار سال مشغول تحصیل بودآپو در آن هنگام برای اینکه به سربازی نرود درس خود را به‌عقب می‌انداخت و پس از آن آغاز به مبارزه کرد.

عبدالله اوجالان از سال ۱۹۶۸ به بعد که خواست دست به مبارزه بزند با چه کسانی همراه بود؟

در سال ۱۹۷۲ به‌مدت هفت ماه زندانی بود و پس از آن دست به مبارزه زددر سال ۱۹۶۸ فکر و اندیشه او اسلامی بود؛ در آن هنگام یک عالم بزرگ اسلامی به نام سعید نورسی در اورفا فوت کرد.

چه سالی؟

سال ۱۹۶۰ و ۱۹۶۱، نورسی تأثیر زیادی در منطقه داشتبه همین دلیل آپو در ابتدا از طرفداران سعید نورسی بود.

یعنی به جماعت نورجی نزدیک بود؟

ابتدا به جماعت نورجی نزدیک بوددر سال های ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ در آنکارا گرایش چپ پیدا کرد و تا کنون خط چپ او ادامه دارد.

از سال ۱۹۶۸ و ۱۹۷۲ که مبارزه را شروع کرد، شما هم حضور داشتید؟

من در آن زمان ۱۳ ۱۴ سال سن داشتم و نوجوان بودم، به همین دلیل اگر هم می‌خواستم نمی‌توانستم به صفوف قیام بپیوندمسال ۱۹۷۵ آغاز مبارزه من است.

عبدالله چه زمانی ازدواج کرد؟

عبدالله با یکی از همراهان خود به نام «کثیره یوندرا» [کثیره ایلدرم] ازدواج کرداو اهل رعزیزه بود.آنها یک زوج سیاسی بودند در آن هنگام مردم مایل نبودند که زن در شورش مشارکت داشته باشدبرای آنکه این روند متوقف شود، یک ازدواج سیاسی کرد.

تا چه زمانی ادامه داشت؟

تا سال ۱۹۸۶؛ زیاد با هم زندگی نکردند.

از۱۹۷۲ تا ۱۹۸۶ به‌مرور پ.ک.ک فعالیت خود را آغاز کرد؟

آغاز مبارزه پ.ک.ک از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۸ است؛ حدود پنج تا شش سال دوره کسب آمادگی بوددر۲۷ نوامبر سال  ۱۹۷۸ [ششم آذرماه ۱۳۵۷]، پ .ک.ک تأسیس شد.

شما در آغاز فعالیت پ.ک.ک در سال ۱۹۷۸، جوان بودید.

بله، حدوداً ۱۹ تا ۲۰ سال داشتم.

از این تاریخ شما همراه پ.ک.ک و عبدالله بودید؟

ابتدا در سال ۱۹۷۵ همراه با گروه دیگری بودم، آنها چپ بودند.

چه گروهی؟

آیدنک، یک سال با آن‌ها بودم، پس از آن به گروه انقلابی کردستان یعنی پ.ک.ک پیوستم.

جزو کادر مرکزی پ.ک.ک بودید؟

از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۶ یک هوادار معمولی بودم و مبارزه می‌کردماز سال ۱۹۸۶ به عضویت کمیته مرکزی درآمدم.

از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۶ کجا مبارزه می‌کردید؟ در کوه بودید؟

نه، آن زمان در ترکیه در شهر اورفا بودم.

در این چند سال به کوه نرفتید؟

خیر، در سال ۱۹۸۰ به لبنان رفتم و به مدت دو سال در لبنان بودم و آموزش دوره نظامی و سیاسی دیدم.

در کدام بخش لبنان بودید؛ بقاع یا جاهای دیگر؟

در همه جای لبنان،صور، صیدا، نباتیه و بقاع بودم.

یعنی با شیعه‌های لبنان ارتباطی داشتید؟

خیر، با فلسطینی‌ها بودمجبهه آزادی دموکراتیک فلسطین، نوایف حواتمه دوستان ما در جبهه ملی بودند.من با جبهه دموکرات بودم. ‌

خود عبدالله اوجالان هم در لبنان بود؟

عبدالله برخی اوقات به لبنان می‌آمداو در سوریه سکونت داشتاز سال ۱۹۷۹ که از ترکیه فرار کرد در سوریه بود.

در سوریه، دولت حافظ اسد اطلاع داشت؟

بله.

به او جای امن داده بودند؟

یک خانه اجاره کرده بود.

او در آن هنگام با ایران یا کشورهای دیگر مانند یونان ارتباط نزدیکی داشت؟

عبدالله اوجالان با سوریه و رژیم حافظ اسد ارتباط جدی داشتدر ایران هم نماینده داشتدوست او در ارومیه، جمیل بایک، رئیس ک.ج.ک، بود.

جمیل بایک در این سال‌ها در ایران بود؟

سال ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ در ایران بود.

به همین دلیل است که اکنون ترکیه می‌گوید جمیل بایک آدم ایران است، این مسئله از آنجا نشأت می‌گیرد؟

خیر، پیش از آن هم جمیل روابط خود را با ایران برقرار کرد.

شما در سال ۱۹۸۲ به لبنان آمدید؟

من دو سال در لیبی ماندم و در میان کارگران کُرد مبارزه می‌کردملیبی شریک ترکیه بودکارگران کرد هم در آنجا مبارزه می‌کردند.

آیا عبدالله با قذافی هم ارتباطی داشت؟

خیر، با قذافی ارتباطی نداشتبعدها سال‌های ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۴ پ‌.ک‌.ک یک گروه کوچک بوددر اینجا زیاد آن‌ها اطلاع نداشتند با یک پاسپورت ساختگی کار خود را در میان کارگران انجام می‌دادند؛ یعنی تقریباً اطلاع داشتند، اما چیزی نمی‌گفتند.

سال ۱۹۸۶ به کجا آمدید؟

من ۱۹۸۶ به ایران آمدم به کوه‌های زاگرس و در آنجا مبارزه کردم؛ یعنی در سه گوشه ایران، ترکیه و عراق بودممن پیش‌تر کار آموزشی و سازمان‌دهی را انجام می‌دادم؛ یعنی در میان چریک‌ها زندگی می‌کردمدر آن زمان تعداد چریک‌ها کم بودسال‌های ۱۹۸۷تا ۱۹۸۹ به‌طور مداوم به‌دنبال توسعه فعالیت چریک‌ها بودیماز سال ۲۰۰۰ تعداد چریک‌ها زیاد شدند و شورش بزرگ شدما در اداره شورش در مرز ایران، عراق و ترکیه بودیمارتباط ایران و پ‌.ک‌.ک را من به مدت طولانی برقرار کردم؛ از سال ۱۹۸۷تا ۱۹۹۲. در آن هنگام ایران از اوجالان حمایت نکرد و ما دلسرد شدیممن در زرده سردشت در سال۱۹۸۸ یک دوست ایرانی را دیدمدر آن زمان گفتم وضعیت ما مناسب نیست، ضروری است برادران ایرانی از ما حمایت کنندپاسخ آنان مناسب نبود، گفتند خیر، نه هیچ امکاناتی و نه کمک مالیهمچنین هنگامی که آپو در روسیه در تنگنا قرار داشت، می‌خواستیم از راه ارمنستان او را به ایران بیاوریم و از ایران او را به کوه‌های کردستان ببریم.

چه سالی؟

در سال ۱۹۹۹؛ اما دوستان ایرانی آپو را نپذیرفتندروزی که آپو را دستگیر کردند، من در ارومیه بودم.مردم تظاهرات کردندکردها در حال اعتراض بودندیک دوست ایرانی آمد و گفت این تجمع را متوقف کنیدمن گفتم این کار را انجام نداده‌ام و از آن اطلاع ندارم، اگر در اختیار من بود می‌گفتم وسیع‌تر انجام دهید و متوقف نکنیدآن روز برف و باران زیادی آمد. ۲۰ ماه شوبات (۱ اسفندماه ۱۳۷۷) بود که گفتند از کشور ما خارج شوید، ما پذیرفتیم و به مرز اشنویه رفتیمباور کنید انسان یک ساعت نمی‌توانست به دلیل سردی هوا در خارج از خانه بمانددر مقر اشنویه روز بعد به کوه رفتم.

یعنی قندیل؟

نه، به کیله شین (کوهی نزدیک اشنویهرفتمایران هم در روز نیاز از ما حمایت نکرد و برای این از ایران دلگیر شدیممی‌گویند دوست برای روز تنگنا استدر روز تنگنا می‌خواستیم آپو را به کوه کردستان بیاوریم، قبول نکردند و در روز تنگنا ما را از ارومیه بیرون کردندشخصاً گفتم از این به بعد با ایران دوستی نمی‌کنم و از آن روز به بعد من به‌طور شخصی با ایران دوستی نکردم، اما دوستی پ‌.ک‌.ک را ادامه دادمیعنی شش سال، از ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۲ من ارتباط بین ایران و پ‌.ک‌.ک را مدیریت کردم.می‌خواستم یک روابط دوستانه خوب را در پیش بگیرم، ولی هنگام سختی ایران از ما حمایت نکرد.

دوستی هم تمام شد؟

به‌طور شخصی دوستی خودم را در سال ۱۹۹۲ (منظور گوینده پس از ۱۹۹۹ استتمام کردم و از آن به بعد من دوستی نداشته‌امهمراه با آن اطلاعات ایران علیه من از جمیل بایک در داخل حزب حمایت کرد که در حزب به قدرت برسد؛ یعنی از جمیل بایک حمایت کرد و با من دشمنی کرد.

یعنی ایران از جمیل بایک حمایت کرد که به قدرت برسد؟

بله، او ارتقا پیدا کرد، چون من برادر آپو بودم نمی‌خواستم جایگاه پ‌.ک.ک تضعیف شودایران هم مرا کنار زد و جمیل بایک به قدرت رسیدسال ۲۰۰۲ بسیار مهم بودبا حمایت ایران جمیل بایک در پ‌.ک.ک به قدرت رسید و من در تنگنا بودمبه نظر من این روابط بسیار خطرناک است و نتیجه خوبی هم ندارددر سال ۲۰۰۳ خواستم در پ‌.ک.ک تغییراتی را انجام دهم تا این حزب تبدیل به یک نیروی دموکراتیک شودجمیل بایک اصرار داشت که همچنان مانند گذشته باقی بماندیک جنگ سیاسی میان من و جمیل بایک شکل گرفت یا لازم بود که جنگ سیاسی به جنگ نظامی در میان کُرد تبدیل شود و این به نفع کُرد نبودمن به همین دلیل در سال ۲۰۰۳ از پ‌.ک.ک خارج و در اقلیم کردستان عراق مستقر شدم.

اکنون چند پرسش از این دوره دارمپ‌.ک‌.ک نیروهای خود را از میان زنان و مردان روستا و افراد بی‌سواد یا کم‌سواد برگزیدچرا پ‌.ک.ک از سال ۱۹۷۸ به بعد روی روستاها و زنان تأکید کرد و نه روی اساتید و روشنفکران و استادان دانشگاه؟ اوجالان در مانیفست خود می‌گوید نمی‌توانیم روی روشنفکران خیلی حساب کنیم، باید روی مردم روستاها تمرکز کردآیا این دیدگاه به خاطر سوسیالیست‌بودن او بود؟

نه، باید بگویم جنگ بیشتر در روستاها بودیعنی پ‌.ک‌.ک جنگ دشواری را انجام می‌داددر آن هنگام که اوجالان در زندان بود بیشتر تهدید پ‌.ک‌.ک این بود که حمله کنند و آن‌ها دفاع کنندبه این دلیل پ‌.ک‌.ک می‌خواست بیشتر مبارزان مشارکت کنند که اهالی روستا هم بهتر جنگ می‌کنند.

چرا زنان؟

زن در تشکیلات پ‌.ک‌.ک یک قشر زیردست بود، ولی تنها مردان کافی نبودند.برای اینکه نیرو قدرتمندتر شود، باید زنان جایگاه خود را به‌دست می‌آوردندبه همین دلیل پ‌.ک‌.ک اهمیت ویژه را به مبارزان زن داد و آنها را وارد شورش کرد، اگر بگویم مبارزه سه بخش است، یک بخش از مشارکت‌کنندگان پ‌.ک‌.ک زن بودندزن یک نیروی نظامی بود و یک وجه دیگر آن اجتماعی بودمی‌توانم بگویم این در پ‌.ک‌.ک یک نقطه تاریخی است.

این موضوع موجب نمی‌شود زن از وضعیت روحی و روانی خود که عشق و آرامش است و نه جنگ، دور شود؟

به‌عبارتی لازم بود کردها با تمام توان خود جنگ کنندزن نیمی از جامعه است و او هم نیرویی است که باید علیه دشمنان خود فعالیت کند؛ یعنی لازم است کرد تمام امکانات خود را وارد شورش کندمی‌توان گفت نیروی زن خوب است به‌ویژه اینکه روحیه مردها را تقویت می‌کندهنگامی که زنان با مردها باشند مردها دوبرابر جنگ خواهند کرد و این برای مردان نیروی خوبی است.

از آن طرف از سوی رهبر پ‌.ک‌.ک گفته می‌شد نباید در میان پ‌.ک‌.ک ازدواج باشد و زن و مرد با هم روابطی داشته باشند؟

من در سال ۲۰۰۳ می‌خواستم رفرم صورت گیرد تا چریک بتواند ازدواج، تجارت و زندگی اجتماعی داشته باشد.

یعنی شما این‌گونه فکر می‌کنید که اگر زن ازدواج نکند بخشی از زندگی او از بین می‌رود؟

می‌خواستم در داخل مبارزه سیاسی ازدواج صورت گیرد، تجارت انجام شود و زندگی اجتماعی جریان داشته باشد؛ اما این برای کوه ممکن نیستوضعیت کوه متفاوت استدر کوه ازدواج و با هم بودن و اختلاط زن و مرد صحیح نیستپیش از دهه ۹۰ لازم بود پ‌.ک‌.ک به چریک‌ها اجازه دهدمبارزه سیاسی نیازمند زندگی اجتماعی است.من دو بار خواهان رفرم بودم که پ‌.ک‌.ک نپذیرفتدرست است، این مسئله در جنگ و برای چریک امکان‌پذیر نیست.

یعنی اکنون جمیل بایک یا مراد قاریلان هیچ‌کدام همسر ندارند؟

خیر.

هیچ‌کدام از زنان هم شوهر ندارند؟

خیر، اگر مخفیانه باشد مجازات دارد.

مجازات آن چیست؟

در ابتدا در پ.ک.ک کسانی را که مخفیانه ازدواج می‌کردند می‌کشتند، ولی حالا رسوا و رها می‌کنند.

تا کنون کسی را هم به خاطر ازدواج کشته‌اند؟

کشتن افراد به خاطر ازدواج در سال ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ اتفاق می‌افتاد که شرایط دشوارتر بود.

در لبنان اوجالان آکادمی داشت؛ در آکادمی چه می‌کرد؟

در آکادمی به‌صورت سیستماتیک آموزش مبارزات سیاسی و نظامی بودقبلاً فلسطینی‌ها آموزش می‌دادند، پس از مدتی این امکان وجود نداشتدر بقاع در کوه و در روستای حلوه تعدادی ساختمان درست کردند و پس از آن پ.ک.ک خواست آموزش مبارزه را خود انجام دهد.

آیا تنها افکار و اندیشه‌های اوجالان را آموزش می‌دادند؛ یعنی اجازه یادگیری چیز دیگری را نمی‌دادند؟

آموزش نظامی و آموزش سیاسی می‌دیدنددر آنجا کتاب‌های اوجالان و چیزهای دیگر را هم می‌خواندند و این ممنوع نبود؛ اما اساس، اندیشه‌های اوجالان بودنخست درجه افکار و اندیشه‌های اوجالان را آموزش می‌دهند و آموزش نظامی هم به‌صورت روزانه انجام می‌شد و در مدت سه تا چهار ماه دوره به پایان می‌رسید.

در دهه ۹۰ یعنی از سال ۱۹۹۱ به بعد، پ‌.ک‌.ک با پارتی (حزب دموکرات کردستان عراقو اتحادیه میهنی کردستان مشکل داشتند و جنگ کردند، درست است که شما برای صلح، گفت‌و‌گو کردید اما اوجالان با آن مخالفت کرد؟

جنگ در روز سوم اکتبر سال ۱۹۹۲ آغاز شدمن مسئول قرارگاه دوم پ‌.ک‌.کدر خارک پور بودم.قرارگاه یکم نیز آقایان جمیل بایک و مراد قاریلان بودند و جنگ یک ماه ادامه داشت.

چند نفر کشته شدند؟

از ما تقریباً ۱۶۰ نفر و از پارتی و اتحادیه نیز حدود ۹۰۰ نفر کشته شدند؛ یعنی در مجموع در جنگ پ.ک.ک با اتحادیه مهینی و حزب دموکرات کردستان عراق بیش از هزار نفر کشته شدندمن گفتم در این جنگ پیروزی وجود ندارد، در جنگ داخلی کسی پیروز نخواهد شدنیاز دیدیم که جنگ باید متوقف شود.در دوره‌ای بسیار دشوار بودیممن با اتحادیه جلسه داشتم و پیش‌تر با آن‌ها توافق کرده بودم که جنگ متوقف شود و با جبهه کردستانی در اربیل پیمان  بستیم که بر اساس آن پیمان جنگ متوقف شود و آن‌ها قرار بود برای احترام رأی پارلمان کردستان را بگیرند و در کردستان فعالیت سیاسی را آزاد کنندمن در نوامبر ۱۹۹۲ جنگ را متوقف کردموقتی من جنگ را متوقف کردم پ.ک.ک قبول نکردمی‌توانم بگویم اگر جنگ ادامه می‌یافت پ.ک.ک در تنگنا بود و از بین می‌رفت. .پ.ک.ک من را سه سال حبس و زندانی کرد، به این دلیل که جنگ را متوقف کردم و اجازه ندادم پ.ک.ک نابود شود.

در کجا حبس بودید؟

در کوه، حبس به معنی یک نوع اقامت اجباری بود.

خود عبدالله اوجالان گفت؟

آن‌ها بدون اطلاع عبدالله اوجالان کاری نمی‌کنند.

سه سال؟

بله.

چون جلوی جنگ را گرفتید؟

من جنگ را متوقف کردم و صلح شد.

پیش از آن پ.ک.ک در ترکیه با احزاب کوچکی مانند پارت دموکرات و سایرین مانند گروه فایق بوجاق رابطه خوبی نداشت؟

پارت دموکرات کردستان ترکیه هیچ‌گاه [حزبی جدینبود.

یا کوک؟

نیروی قدرتمندی نبود.

یک بار با کوک جنگ کردید؟

کوک اجازه نمی‌داد پ.ک.ک به منطقه‌ای بیاید که او نیرو داردپ.ک.ک هم دشمن کوک شد و علیه او جنگ کرد؛ یک سال میان آن‌ها جنگ بود.

چند نفر کشته شدند؟

۹۰ نفر در سال ۱۹۷۹ از هر دو طرف کشته شدندپ.ک.ک می‌گفت هر جا مانعی پیش روی ما است باید با اسلحه راه را باز کنیمپس از آن پ.ک.ک هر جا می‌رفت آن‌ها تضعیف و نابود می‌شدنداکنون در کردستان (ترکیهبه‌جز پ.ک.ک نیروی دیگری وجود ندارد.

در این سال‌ها که شما در پ.ک.ک بودید ارتباط و دیالوگی با دولت ترکیه نداشتید؟

خیر.

هیچ‌گاه؟

ما اصلاً به آن فکر نمی‌کردیم؛ یعنی آن تفکر کنونی اگر وجود داشت ما این کار را می‌کردیممنطق ما این بود که ارتباط با ترکیه را رد می‌کردیم و آن خیانت محسوب می‌شدبه این دلیل هم هنگامی که در پ.ک.ک بودم و هم هنگامی که از پ.ک.ک جدا شدم با ترکیه ارتباطی وجود نداشتبا دوستان پارتی[حزب دموکرات کردستان عراقو اتحادیه [میهنی کردستان عراقهم ارتباطی نداشتجمیل بایک با ایران و سوریه روابط خود را برقرار ساختاو از ما عاقل‌تر بودپیش‌تر هم با رژیم عراق روابط خود را ایجاد کرداکنون ارتباط او با این سه حکومت خوب است.

اخیراً معاون پیشین وزیر کشور ترکیه، اوجالان را متهم کرد که او پیش‌ازاین با ما همکار بوده، یعنی در قالب جماعت ارگنه‌کون و… این درست است؟

خیر، اوجالان روابط خود را با ترکیه در سال ۱۹۸۹ نخواست پیش ببرد؛ یعنی برای نخستین بار سال۱۹۸۹ گفت‌وگو شروع شداو با روزنامه‌نگاران ترک و برخی از دولتی‌ها جلسه برگزار کرد، به معنی فردی اوجالان در سال ۱۹۸۹شروع کرد، اکنون او به طور کامل با دولت ترکیه همراه است که آن پروژه آشتی را انجام دهند و به جلو ببرند.

در سال‌های آغازین ۲۰۰۰، شما مطلبی داشتید که پ.ک.ک باید با ایران جنگ کند، تحلیل شما این بود پ.ک.ک از سوی امریکا و اروپا تروریست خوانده می‌شود اگر با ایران جنگ کند چون با دشمن امریکا جنگ می‌کند از فهرست ترور امریکا خارج می‌شود، شما چرا به این نتیجه رسیدید؟

من خودم هیچ‌گاه با ایران دشمنی نمی‌کردم و می‌خواستم روابط دوستانه باشد، ایران در پ‌.ک‌.ک دخالت کرددر سال ۲۰۰۲ از جمیل بایک علیه من حمایت کرد و از طرفی اجازه نداد عبدالله اوجالان از خاک ایران به کوه‌های کردستان بیایداین مسائل برای من مهم بود، برای همین روابط من با ایران تمام شددر آن هنگام من گفتم دولت ایران یک دوست راست و درست نیستمن هیچ‌گاه نگفتم علیه ایران جنگ کنیم، بلکه پس از سال ۲۰۰۴سیاست و افکار من این بود که سیاست کُرد؛ یعنی کرد ترکیه و سایر بخش‌های دیگر کردستانمبارزه و فعالیت سیاسی بسیار مهم استدر سال ۲۰۰۴ و پس از آن من در هیچ جایی نگفته‌ام که جنگ شود ممکن است در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ که ایران علیه من از جمیل بایک حمایت کرد چنین چیزی عنوان شده باشدمن یک فرد جنگ‌طلب نیستم و صلح‌طلب هستم.

پس از آنکه اوجالان بازداشت شد پژاک تشکیل شد و در سوریه و کردستان عراق شعبه‌های دیگر به وجود آمد، تحلیل شما از این چیست؟

از تمام کردستان نیروها در پ.ک.ک حضور دارندجوانان سوریه، ایران، عراق و از همه مناطق کردنشین افراد در پ.ک.ک حضور داشتند و من پیش از آنکه آپو بازداشت شود مبارزه سیاسی را پیش گرفتم و گفتم لازم است هر بخش از کردستان یک نیروی ویژه داشته باشددر ایران مبارزه سیاسی به یک شکل، در عراق به شکلی و در ترکیه هم به شکل دیگری باشدسازمان خود را داشته باشند؛ یعنی لازم است هر کس به بخش خود برود و مبارزه کند و نیاز به سازمان دارد، نه اینکه پراکنده شوندبه این خاطر می‌گفتم پ.ک.کبرای شمال کردستان است و در شمال هم نیروی قانونی دارددر غرب و جنوب کردستان هم یک نیرو درست کنیم؛ برای کردستان عراق پ.ج.ک تشکیل شد و برای کردستان سوریه هم پ.ی.د و برای کردستان ایران هم پژاک تشکیل شد.

همه این‌ها تشکیل شدند؟

این قرار حزب بوددر این مبارزه من آموزش پژاک و پ.ی.د و جلسه‌ها و جمع‌های آنها را اداره کردم.می‌خواهم بگویم یک مبارزه شکل گرفت که پ.ک.ک در آن دخالت نکند و هر حزب برود در بخش خود مبارزه کند و یک مبارزه را راهبری کند؛ یعنی می‌خواستیم یک سازمان‌دهی انجام دهیم که مبارزه خود را انجام دهندایرانی‌ها به شرق بروند و اهالی جنوب به جنوب بروندآن هنگام این جریان‌ها درست شد، اما پ.ک.ک گفت خیر همه باید ضمیمه ما باشند و این گره‌دادن غلط است چون حق خودشان استپیروز شوند خوب است پیروز هم نشوند مبارزه و کار خود را کرده‌اند.

یعنی شروع کار با شما بود اما ادامه آن به دست شما نبود، بلکه پ.ک.ک و جمیل بایک این‌ها را هدایت کردند؟

به‌عنوان عثمان اوجالان، این فکر من بودجمیل بایک می‌گفت که آنها باید ضمیمه پ‌.ک‌.ک باشند، من می‌گفتم باید مستقل باشند و خودشان مبارزه کنند، اگر پیروز شوند می‌توانیم بگوییم دوست ما هستندیعنی پ.ک.ک و پژاک و پ‌.ی‌.د و پ‌.ج‌.د می‌توانند با هم دوستی کنند، لازم نیست که ضمیمه هم شوند ولی رهبری آن روز نپذیرفت و گفت باید ضمیمه شوند و اکنون چنین است.

یعنی صالح مسلم را برای سوریه و حاجی احمدی رئیس پژاک را شما انتخاب کردید؟

در حقیقت من آن‌ها را پیشنهاد دادم و حزب آن‌ها را انتخاب کرد.

یعنی شما گفتید رحمان حاجی احمدی برای پژاک خوب است؟

هنگامی که حاجی احمدی بود، صالح مسلم نبود.

صالح مسلم نه، حاجی احمدی را شما پیشنهاد دادید؟

بله، من می‌گفتم این شخص یعنی رحمان حاجی احمدی برای رهبری پژاک بهتر است، اهل مهاباد است و اهل سوران که در نزدیک بادینی‌ها زندگی می‌کند (یعنی ارومیه که کردهایش بادینی هستنددوستان دیگر در اروپا مانند زبیر آیدار و رمزی کارتال گفتند معقول استمن حاجی احمدی را پیشنهاد کردم و در کنگره پژاک انتخاب شد.

اکنون و پس از ۱۰ سال که از این ماجرا گذشته، تصور می‌کنید آن اقدام کار درستی بود؟

در صورت مستقل‌بودن کار درستی بود، اما انضمام آن درست نبود.

اگر این انضمام نمی‌بود به نظر شما پژاک می‌توانست با جمهوری اسلامی جنگ کند یا صالح مسلم در آن تاریخ با دولت سوریه؟

آنها می‌بایست مستقل شوند چه راست و درست یا نادرست آن‌ها قرار و برنامه خود را می‌دادند و قرار بود خودشان کار را پیش ببرند.

چریک‌ها چگونه انتخاب شدند؟ چون بخش زیادی از به قول شما چریک‌ها و نیروهای پژاک ایرانی نیستند و اهل جاهای دیگر همچون سوریه، عراق و ترکیه هستند.

در همان زمان خود من تقریباً ۳۰۰ نفر از چریک‌های کردستان ایران را انتخاب کردم و آن‌ها را آموزش دادم و کنگره آن‌ها را برگزار کردم؛ یعنی در دوره ما همه ایرانی بودندپس از آن تغییرات انجام شددر کنگره پ.ک.ک برای آنکه آن‌ها را کنترل کنند در داخل پژاک، کرد کردستان سوریه و سایر نقاط را هم به ساختار این حزب اضافه کردند.

برای کنترل‌کردن این کارها را انجام دادند؟

این کار را جمیل بایک انجام داددر دوره من یک نفر هم نبوداگر در کوه می‌گشتید به‌صورت نادر یعنی شاید در صد نفر دو یا سه نفر وجود داشت.

یعنی به نظر شما شرایط کرد ترکیه مانند کرد ایران است؟ یا شرایط کرد سوریه از کرد ترکیه متفاوت نیست؟ شما تصور نمی‌کردید مسائل و مشکلات کردهای ترکیه متعلق به خود آن‌ها است و امکان دارد مشکل کردهای ایران چیزهای دیگر باشد؟

من می‌خواستم هر نیرویی وضعیت خود را اصلاح کندوضعیت ایران از وضعیت ترکیه متفاوت است و سوریه هم متفاوت‌تربه همین دلیل می‌خواستم هر نیرویی برنامه‌اش جدا باشد و ساز‌و‌کار خود و روش مبارزه ‌خود را داشته اشدفکر و باور من به‌عنوان عثمان اوجالان این‌طور بود، اما دیگران می‌گفتند خیر باید قدرت و تسلط پژاک و سایر جریان‌ها تحت کنترل پ.ک.ک باشدبه همین دلیل آن‌ها را با هم ترکیب کردندمن آن‌ها را جدا کردم و رهبران بعدی پ‌.ک‌.ک آن‌ها را قاطی کردندمی‌گفتم بروند مبارزه کنند، اگر پیروز شدند خوب استمانند دوست از آ‌ن‌ها حمایت می‌کنیم، اما آن‌ها را مدیریت و کنترل نکنیم؛ ولی دوستان نپذیرفتند.

شاه‌ اسماعیل و سلطان‌ سلیم یا هر دو دولت، روزگاری می‌خواستند در جهان اسلام تبدیل به رهبر شوند.سلطان سلیم به نام سُنی و شاه‌ اسماعیل به نام شیعه این کار را می‌کرد و هر دوی آنها هم با همکاری و دوستی کُرد.برخی از بگ‌های کرد با شاه ‌اسماعیل همراه بودندسلطان‌ سلیم هم یکی مانند شیخ ادریس بدلیسی را دوست خود کرد که همه بگ‌ها را متحد کندبا این وعده که به آن‌ها خودمختاری می‌دهدشاه اسماعیل چنین کاری نکرد.در جنگ چالدران اتفاق دیگری افتاد به خاطر اینکه کردها با عثمانی متحد شدند.

به دلیل مذهب هم بود؛ آن زمان خودمختاری معنایی نداشت و برای مذهب بود.

شاه اسماعیل شکست خورد و راه برای دولت عثمانی باز شد که در تمام منطقه خاورمیانه رهبر شود.اکنون نیز ترکیه و ایران دو دولت بزرگ هستند و هر دو دولت هم می‌خواهند در خاورمیانه اقتدار داشته باشنداکنون ترکیه سیاست خود را تغییر داده و می‌خواهد حقوق کردها را بدهدایران اکنون سیاستی برای کردها نداردترکیه می‌خواهد اختیارات جدی به کردها بدهد، یعنی زبان کردی و اختیار اقلیمی بدهدترکیه اکنون خود آمادگی دارد، هر چند به‌طور دقیق قابل‌مشاهده نیستدرست است که ایران تفاوت‌های خود را دارددر ترکیه آتاتورک گفت کرد وجود ندارددر اینجا در سیستم،کرد حقوق دارد اما مانند یک سیستم آن را به کرد نداد.

یعنی باید بگویم اکنون اینجا در کردستان عراق سیستم فدرالی استایران همچنین پروژه‌ای ندارددر زندگی معمولی حقوق وجود دارد، ولی ترکیه می‌خواهد با کوچک‌سازی قدرت مناطق، حقوق کردها را بدهددر ایران گروه پارلمانتاری در مجلس وجود ندارد، اما در ترکیه وجود دارد.

کردها در ایران خیلی کمتر از ترکیه هستند، اما ترکیه ۲۰ میلیون نفر کرد دارد؟

در ترکیه حدود ۲۰ تلویزیون کردی وجود دارد.

با مجوز؟

روی ترک سات، نه در راستای اهداف پ‌.ک‌.ک، بلکه علیه آن‌ها؛ هر شهرداری یک تلویزیون دارددر ایران چنین چیزی وجود ندارد.

در ایران چهار استان کردنشین وجود دارد و هر کدام هم تلویزیون کردی دارند.

می‌دانید چگونه است؛ در ایران سیستم یا پروژه برای حل مشکل کرد وجود نداردبه خاطر اینکه گویی ایران را تضعیف می‌کندترک‌ها همچون دوره سلطان سلیم، عاقل‌تر هستنددقت کنید اگر صدام کرکوک را به کردها می‌داد و سیستم فدرالی برقرار می‌کرد از بین نمی‌رفتیعنی در ایران، ترکیه، عراق و سوریه مردم ضعیف کرد هستندبه خاطر این من به یک دوست ایرانی گفتم که باید پروژه حل مشکلات کرد داشته باشیداین را به‌عنوان یک دوست می‌گویم که باید چنین پروژه‌ای وجود داشته باشدترکیه ضعیف هم باشد یا ضعیف شود، پروژه خود را دارد.

یعنی اکنون تحلیل شما این است که این پروژه آ.ک.پ (حزب عدالت و توسعهپیش خواهد رفت؟

چیزی مشخص نیست؛ وضعیت منطقه خاورمیانه آشوب استپ.ک‌.ک و قندیل همراه با ایرانi است.ممکن است پروژه حل مشکلات مختل شود.

یعنی پ‌.ک‌.ک در قندیل با اوجالان همسو نیستند؟

خیر، مقداری به ایران نزدیک است.پ‌.ک‌.ک جنگ‌طلب هستند.

عبدالله اوجالان چه؟

عبدالله اوجالان آینده خود را در آشتی می‌بیندعبدالله اوجالان می‌گوید اگر صلح شود، من از زندان آزاد می‌شوم و اگر آشتی شود امکان فعالیت سیاسی در ترکیه مهیا می‌شود؛ یعنی اوجالان برای حل مشکل شخصی خودش و مشکل ملی، طالب آشتی است، اما در قندیل این‌گونه نیست.

اما این‌گونه مشاهده نمی‌شود، اکنون شما که طرفدار صلح هستید به اوجالان نزدیک‌ترید یا جمیل بایک؟

من آشتی‌خواه هستم، اما جمیل بایک به عبدالله اوجالان گزارش داد که عثمان اوجالان طرفدار و شهرت زیادی دارد و این تهدیدی برای جایگاه تو استیعنی خط قرمز اوجالان، رهبریت و تهدید آن خط قرمز او است.

یعنی عبدالله اوجالان برای شهرت و جایگاه خود اهمیت زیادی قائل است؟

نه، برای رهبریت خود نگران است و برای اینکه مورد تهدید نباشد جمیل بایک را انتخاب کرد.

یعنی اکنون اوجالان می‌داند که راه جمیل بایک جنگ است و راه خود او آشتی است، ولی باز به جمیل بایک نزدیک‌تر است؟ آیا این پارادوکس نیست؟

این پارادوکس استگفتم استراتژی عبدالله اوجالان این است که رهبری او تداوم یابداین برای اوجالان استراتژی است.

این هم یک استراتژی است.

استراتژی عبدالله اوجالان نه حل‌کردن مشکل کُرد، بلکه تداوم رهبری اوجالان است.

پس به‌زعم شما برای اوجالان تداوم رهبری خود او مهمتر است تا اینکه مشکل کرد را حل کند؟ این کار را بسیار پیچیده‌تر خواهد کرد و مشکلات نمی‌تواند حل شود و ممکن است همچنان باقی بماند.

چنین است؛ یعنی عبدالله اوجالان در دوره‌ای می‌گفت مشکل پ.ک.ک، مشکل اوجالان و مسئله کرد یک چیز استاوجالان خود را مانند ملت کرد می‌دانداوجالان خود را مانند پ.ک.ک می‌داند و این سه چیز مانند هم هستند.

خودش، کرد و پ.ک.ک را برابر می‌داند؟

بله، به خاطر این می‌گویم که نزد عبدالله اوجالان تهدید رهبری بسیار مهم استمن چکار کردم؟ در حقیقت من در این فکر نبودم و نیت من این نبود که جای عبدالله اوجالان را بگیرمتنها مانند یک درویش مبارزه می‌‌کردم و می‌گفتم تنها مبارزه باشد و اجازه ندهم که مبارزه مختل شود برای این مبارزه می‌کردم، اما دوست من جمیل بایک حیله‌گری کرد؛ یعنی به عبدالله اوجالان گزارش داد که فرهاد می‌خواهد جانشین تو شودقصه این است و بسیار تلخ است.

پس از آنکه شما از پ.ک.ک خارج شدید و بالاخره به اقلیم کردستان آمدید، چند بار می‌خواستند شما را بربایند، موضوع چه بود؟

در ابتدا به موصل آمدندماه دوم سال ۲۰۰۴ بودخانه‌ای بود که من آنجا بودم و از آن خانه به بغداد رفتم؛ یعنی سه چهار روز بود که به بغداد رفته بودم.پ.ک.ک به آن خانه هجوم آورده بودند ولی من آنجا نبودم.

می‌خواستند شما را بکشند؟

نمی‌دانم؛ با اسلحه آمده بودند.

همین یک بار بود؟

همین یک بار بود، من دیگر کار یا عملی دراین‌باره ندیدم.

سال گذشته در کویه چه شد؟

آن اقدام علیه من نبود، برای یکی از همراهان من آمده بودند.

چه کسی ؟

نظام‌الدین تاشاو که از من جدا شده بود.

آیا از آن هنگام که بیرون آمده‌اید توانسته‌اید چند نفر با هم جمع شوید حزب یا تشکلی را تأسیس کنید که برنامه صلح خود را پیش ببرید؟

در ابتدا کسی به این ارج نمی‌گذاشت، همچون استخبارات احزاب اقلیم کردستان عراقاستخبارات ترکیه و دولت ترکیه می‌گفتند این‌گونه نابود خواهیم شد، اگر حزب شوید (یعنی جمع من و همراهاناز پ.ک.ک هم خطرناک‌تر هستید.آن‌ها نمی‌خواستند یک پ.ک.ک سیاسی درست شودیک نیروی سیاسی و یک نیروی صلح‌طلب، در درجه نخست علیه ترکیه خواهد بود.

مگر اکنون صلاح‌الدین دمیرتاش و حزب او صلح‌طلب نیست؟

خیر، او تابع پ.ک.ک است.پ.ک.ک بگوید برو، می‌رودپ.ک.ک او را کنترل می‌کند.

کنترل پ.ک.ک یا عبدالله اوجالان؟

هر دو.

با این وضعیت اوجالان در زندان می‌گوید آشتی، ولی پ.ک.ک این را نمی‌گوید و این با هم هماهنگ نیست.پ.ک.ک می‌گوید اوجالان نامه‌ای را ارسال کرده که باید گفت‌وگو و آشتی را به جایی برسانیم.

هنگامی که در سال ۲۰۰۴ از پ.ک.ک جدا شدم، در آن دوره، جمیل بایک در سوریه مخالف آپو بود.هنگامی که در کوه بودم، دوره‌ای که پ.ک.ک در سختی بود، جمیل بایک رفت و دو سال در سوریه بود و با رژیم سوریه توافق کرد، بعد هم با ایران توافق کرد که پ.ک.ک را از کنترل عبدالله اوجالان خارج کنیم.

می‌گفتند من (عثماناگر مانند برادر عبدالله اوجالان در داخل پ.ک.ک باشم به آنها اجازه نخواهم داد پ.ک.ک را از کنترل عبدالله اوجالان خارج کنندهنگامی که اوجالان در زندان بود، بار دیگر پ.ک.ک را جمع کردم و آن را برای او تبدیل به نیرو کردم و این کار من بودبه یک‌باره جمیل بایک با اوجالان مخالفت کرد که در وهله اول برادرم یعنی عبدالله اوجالان او را از داخل حزب اخراج کردآن‌ها یعنی سوریه، جمیل بایک و ایران توافق کرده بودند که پ.ک.ک را از کنترل عبدالله اوجالان خارج کنیماین گام نخست بود که عثمان اوجالان را از داخل پ.ک.ک بیرون کنندمرحله دوم برنامه آن بود که جمیل حزب را در دست گیرددر ابتدا مراد قاریلان حدود ۹ یا ۱۰ سال رهبر بوداکنون یک سال است که جمیل بایک رهبر شده است.

یعنی مراد قاریلان را برای رهبری بهتر از جمیل بایک می‌دانید؟

مراد قاریلان به اوجالان نزدیک بودمرحله نخست، اخراج من و مرحله دوم رهبریت مراد قاریلان بود.

زبیر آیدار چه؟

او فرد مهمی نبود.

اکنون شما صلح‌طلب هستید؛ آیا اندیشه شما هم تغییر کرده یا هنوز سوسیالیست هستید؟

خیر، سوسیالیست نیستم.من یک انسان محافظه‌کار دموکرات هستم.

یعنی با سوسیالیسم وداع کرده‌اید؟

من خودم را با ارزش‌های ملت گره زده‌ام، خود را با خانواده ملت گره داده‌ام و با نفس خانواده مخالف نیستم.پ.ک.ک مخالف خانواده است، من مخالف نیستمپ.ک.ک خانواده را نمی‌خواهد، عثمان اوجالان از خانواده گریزان نیست.پ.ک.ک دشمن دین است، من دشمن دین نیستم.

به باور شما اکنون باید پ.ک.ک اسلحه را زمین بگذارد؟

این لازم است و دیگر دوره اسلحه نیستاکنون اسلحه دین استاکنون یک وضعیت ویژه علیه داعش استاین امکان وجود دارد که بگویند به خاطر تهدید داعش در کوه یک مدت دیگر اسلحه باقی بماند، اما پس از آن دیگر خیر.

اما پس از آن خیر؟

پس از آن نه.

پژاک یا جریان‌های دیگر چه؟ آیا برای آنان نیز فکر می‌کنید دوره اسلحه تمام شده؟

ایران باید راه و فرصت سیاسی را برای پژاک فراهم کندلازم است که پژاک به شرط اینکه ایران پروژه آشتی را بپذیرد راه دیگری اتخاذ کند.

و در غیر این صورت باید مدام بجنگد؟

از خود محافظت کنندجنگ تهاجمی نکنند، بلکه بیشتر دفاع کنند.

جنگ نکنند؟

اگر مجبور شدند، جنگ کنند.

گفت‌وگوی فعلی که اکنون در ترکیه آک پارتی با عبدالله اوجالان در زندان آغازکرده است، چگونه پیش می‌رود؟

این فرایندی که اکنون وجود دارد درست نیستآک پارتی نمی‌خواهد مسئله کُرد را حل کند، بلکه می‌خواهد مسئله پ.ک.ک را حل کند به این دلیل می‌گویم مخاطب آک.پ؛ اوجالان، پ.ک.ک و قندیل استاگر مسئله کُرد حل شود باید مخاطب بیشتری داشته باشدبه نظر من این پروژه اشتباه است و دشوار خواهد بود که موفق شود چون مشکل پ.ک.ک یک مشکل رسمی است، مشکل یک حزب است.درحالی‌که اکنون در ترکیه مشکل کُرد وجود داردلازم است ترکیه مشکل کُرد را حل کند، نه مشکلات پ.ک.ک را؛ به این دلیل باید کُرد مخاطب شوداکنون ترکیه شخصیتی مانند من و گروه‌های سیاسی دیگر را مخاطب قرار نمی‌دهد و تنها پ.ک.ک را مخاطب قرار می‌دهدبه خاطر این می‌گویم که پروژه ترکیه نه برای مشکل کُرد، بلکه می‌خواهد مشکل پ.ک.ک را حل کند و این استراتژی و تاکتیک آن غلط است.به این دلیل موفق نمی‌شود.

آیا ترکیه نمی‌تواند موضوع را حل کند؟

ترکیه می‌داند که مشکل کُرد وجود دارد؛ اما این مشکل بزرگ و مهم حل نخواهد شدترکیه چنین دیده است که اگر مشکل پ.ک.ک حل شود راه ترکیه گشوده خواهد شد و ترکیه قوی‌تر می‌شودبه خاطر این می‌گویم می‌داند مسئله کُرد و مسئله پ.ک.ک کوچک‌تر استمی‌خواهد مسئله پ.ک.ک که کوچک‌تر است را حل کند و این خود علیه ترک‌هاستبه خاطر این می‌گویم موفق نمی‌شود.

اگر مشکل کُرد را حل کند، در خاورمیانه او به قدرت می‌رسد، ایران آن را حل کند او یک قدرت بزرگ می‌شوداگر ترکیه آن را حل کند راه گشوده خواهد شد که یک قدرت بزرگ شودمانند سال ۱۵۰۰. به خاطر این ما از این پروژه ترکیه انتقاد می‌کنیم که پروژه درستی نیستاکنون باید کُرد به یک نیروی سیاسی تبدیل شود و یک نیروی سیاسی مبارز برای حل مسئله بهتر است.

اکنون دیگر شما، عبدالله اوجالان و پ.ک.ک مانند سال ۱۹۷۸ نگاه نمی‌کنید که کردستان ایران، عراق، ترکیه و سوریه به یک کشور مستقل مبدل شوداکنون می‌گویید هر کدام از آنها باید در کشور خودشان راه‌حل پیدا کنند؟

پ.ک.ک یک نیروی امپریالیست است، نیرویی که می‌خواهد تمام کردستان در دست او باشداو به شنگال رفت و مقداری جنگ کرد و باز شنگال را کانتون کردپ.ک.ک اکنون در قندیل، کانتون قندیل را تأسیس می‌کند؛ به این معنی که پ.ک.ک برای کُرد یک نیروی امپریالیستی است و نیروی پ.ک.ک یک مشکل را حل می‌کند و از طرف دیگر یک مشکل بزرگ‌تر را درست می‌کندهنگامی که علیه داعش جنگ کند، کار خوبی است، از سوی دیگر شنگال را کانتون می‌کند و یک مشکل بزرگ‌تر درست می‌کند.

اگر چنین پیش برود امکان دارد بین پ.ک.ک با اتحادیه میهنی و پارت دموکرات کردستان عراق اختلاف به وجود بیاید؟

در حقیقت میان پ.ک.ک و پارت دمکرات کردستان عراق ممکن است اختلافات تعمیق شود.

این اختلاف می‌تواند بزرگ باشد؟

بزرگ و حتی ممکن است جنگ هم شود.

یعنی به خاطر شنگال می‌تواند به جنگ هم بینجامد؟

من گفته‌‌ام و باورم این است که دولت کُرد اگر در اینجا یعنی کردستان عراق درست شود آن دولت کُرد هم به دست کُرد نابود می‌شود؛ تهدید بسیار بزرگ هم پ.ک.ک است.

به داخل ترکیه بازگردیم؛ آک پارتی (حزب عدالت و توسعه ترکیهتوانسته است در بیشتر انتخابات اکثریت آرای کردها را کسب کند، یعنی آرای آک پارتی بیشتر از آرای پ.ک.ک در ترکیه است به جز وان، حکاری، دیاربکر.ii

کردها ۲۰ میلیون هستند، پ.ک.ک در بیشترین حالت سه میلیون نفر وآک پارتی پنج تا شش میلیون رأی دارند یعنی ۴۰ درصد و پ.ک.ک ۳۰ درصد؛ یعنی پ.ک.ک رأی کم و سهم کوچکی دارد، سبب آن هم این است که در رهبری پ.ک.ک انسان مسلمان (معتقدوجود ندارد.

مردم کرد مسلمان هستند؛ ۹۵ درصد مردم افکار و باور خود (اعتقاد به اسلامرا دارند، ۱۰ درصد هم علوی هستند. ۹۰ درصد هم سنی هستند و آنها مسلمان و باورهای خود را به دین اسلام دارندنیمی از رهبریت پ.ک.ک چپ(مارکسیستو نیمی دیگر آن علوی است، یعنی در آن مسلمان وجود ندارد.

علوی‌ها چه کسانی هستند؟

مصطفی قراسو(کاراسو)، علی حیدر قیطان(کایتانو رضا آلتون.

جمیل بایک؟

نیمه‌ای از جمیل علوی است.

مرادقاریلان؟

مراد سنی که نهبی‌دین است.

او سوسیالیست است؟

دورال قالتان (کالکانچپ است به‌سه هوزات، رئیس زن پ.ک.ک، علوی است (پ.ک.ک و اقمارش به صورت مشترک به‌وسیله دو رئیس، یکی مرد و دیگری زن اداره می‌شوند)؛ یعنی پ.ک.ک در دست علوی‌هاست.

یعنی ۱۰ درصد از مردم کرد ترکیه علوی هستند، اما درمیان پ.ک.ک نفوذ زیادی دارند؟

قدرت در پ.ک.ک در دست علوی‌ها و به‌عبارتی علوی‌ها و چپ‌ها است.

به این دلیل آک پارتی توانسته آرای مردم مناطق کردنشین ترکیه را به‌دست آورد؟

مردم مسلمان کرد ترکیه با آک پارتی هستند.

آیا این وضعیت استمرار خواهد داشت؟

نیروی تازه اگر به وجود بیاید موفق می‌شود پیش برودلازم است در کردستان ترکیه یک نیروی جدید تأسیس شود.یک نیروی محافظه‌کار دموکرات، آن هنگام آرای آک‌پارتی کاهش می‌یابداکنون یک نیروی جدید به‌وجود آمده، هدی– پار یک حزب اسلامی است.

این جریان بقایای حزب‌الله ترکیه است.

به احتمال بسیار برنده شود.

به این حزب مطالبه آزاد می‌گویند،اکنون در ترکیه چند نفر کرد به خاطر پ.ک.ک با افکار و عقاید سیاسی در زندان هستند؟

قبلاً زیاد بودند، اما اکنون کم هستند به‌واسطه این پروژه حل مشکل، بیشتر آنها آزاد شده‌انداکنون کم هستند حدود پنج هزار نفر.

ممکن است در ادامه این مذاکره خود عبدالله اوجالان هم از زندان آزاد شود؟

احتمال دارد که از زندان آزاد و حبس خانگی شود.

برنامه شما پس از این چیست؟

می‌خواهم به کردستان ترکیه بازگردم.

نمی‌توانید؟

مرا مجازات و حبس می‌کنند.

چند سال؟

ابد.

– یعنی شما به ترکیه بروید زندانی می‌شوید؟

بله.

اگر امکان بازگشت به ترکیه را داشته باشید چکار خواهید کرد؟

اگر امکان وجود داشته باشد به کردستان (ترکیهبرگردم یک حزب محافظه‌کار دموکرات تأسیس می‌کنم و در میان مردم فعالیت سیاسی می‌کنم.

اکنون در این چند سال هیچ صحبتی با مقامات ترکیه نداشتید که بازگردید و فعالیت صلح‌طلبانه انجام دهید؟

نه، به‌صورت غیرمستقیم بوده.

چه گفتند؟

گفتند برای ما مشکلی وجود ندارد و شما برای ما خوب هستید ولی عملاً کاری صورت نگرفته است.

پس چگونه کسانی چون روژهات آمدی (از رهبران سابق حزب دموکرات کردستان ترکیهبه ترکیه رفت‌وآمد می‌کند؟

او متفاوت استمن ۲۰ سال جنگ کردمروژهات یک روز هم جنگ نکرده است.

اگر نتوانید به ترکیه برگردید چه کار می‌کنید؟

من همچون یک شهروند خوب از مسعود بارزانی برای موفقیت دولت کردستان عراق حمایت می‌کنم.

داعش چگونه شکل گرفت؟ آیا ترکیه داعش را به‌وجود آورد یا عربستان یا آمریکا؟

نه، به نام ترکیه با کُرد جنگ می‌کندمی‌دانم که یک نیروی ترک و عرب درست شد، برای اینکه جلوی مبارزه برای استقلال و نبرد کردستان را بگیرند یا اینکه عراق دولت مالکی و بشار اسد و همگی با هم در اصل عرب و ترک توافق کردند و داعش را ایجاد کردند که از راه داعش کردها را نابود کنندمی‌توانم بگویم داعش به نیابت ترک و عرب با کردها جنگ می‌کندیعنی یک نیرویی داعش را اداره می‌کندفردی مانند من که مبارزه را ترک می‌کند غیرممکن است در چنین مدت کوتاهی چهار یا پنج سال بتواند نیروی بزرگی مانند داعش را تأسیس کند و آن‌قدر امکانات و اسلحه و پول داشته باشدپشت این مسئله دولت قرار گرفته است یکی دولت ترکیه و دیگری دولت عرب است.

عربستان؟

مشخص نیست؛ امکان دارد دولت‌های بسیاری باشند، اما ترکیه سرکشی می‌کند.

شما تصور نمی‌کنید این شرایط بتواند ایران و کردهای منطقه را بیش از گذشته به یکدیگر نزدیک کند؟ چون ایران و کردهای منطقه هر دو مخالف داعش هستند.

لازم است به هم نزدیک شوند؛ اما ایران کُرد را جدی نمی‌گیردمن به یک دوست ایرانی گفتم که کرد و فارس متحد شوند تا در روز مبادا به یک نیروی بزرگ تبدیل شونداو گفت امکان ندارد؛ یعنی ایران اگر مشکل کردها را حل کند، کرد با ایران خواهد بوددر داخل کرد مهمتر از مذهب، ملیت استایران اگر اکنون حقوق کردها را بدهد باور کنید که کردستان عراق و کردستان ترکیه هم تبدیل به دوست ایران می‌‌شونددر ایران چه کار می‌شود؟ به افراد پول می‌دهند او هم چه کار می‌کند؟ او کسی را جذب خود می‌کند، فرد را می‌خردبه این دلیل لازم است ایران سیاست خود را تغییر دهد، به طور مثال چرا ایران در داخل پ.ک.ک از جمیل بایک حمایت و همین‌طور با من مخالفت می‌کند؟

من به‌عنوان محقق این حوزه نمی‌دانم و تاکنون مستنداتی دراین‌باره ندیده‌ام؟

نه؛ یکی از دوستان ما در ایران بود زندانی و آزاد شد و می‌گفتند باید از جمیل بایک حمایت کنیمدر آن هنگام مسئول بودم و از همه گزارش گرفتمگزارش هم این گونه بود، می‌گفت اطلاعات به ما گفته به کوه بروید و از جمیل بایک علیه عثمان اوجالان حمایت کنید.

اکنون داعش نمی‌تواند کشورهای خارجی مانند اروپا و امریکا را مخالف ترکیه کند، چون ترکیه با داعش همکاری می‌کند.

دیگر در اطراف ترکیه (چمبریدرست می‌شودباور کنید امکان دارد امسال در ترکیه خیلی آشوب شود.پ.ک.ک با ترکیه جنگ کند، جماعت فتح‌الله گولن و چپ قیام کنندیعنی احتمال دارد که در نیمی از سال به‌ویژه در دو ماه امسال ترکیه آشوب شود؛ حتی ترکیه تبدیل به یک سوریه دیگر شودبرای اینکه ایران و سوریه با او مبارزه می‌کنند.چهار یا پنج ماه پیش‌ازاین رئیس ارکان (منظور عثمان اوجالان از رئیس ارکان نامشخص استایران گفته بود مدت زیادی نخواهد برد که ترکیه مانند سوریه شوداو یک تحلیل‌گر خیلی مهمی بود و این را مدتی پیش به من گفت امکان دارد ترکیه آشفته شود.

دوگانگی سیاسی در خط مشی «پ ک ک» /مراد کاریلان و رضا آلتون از مخالفان سیاست کنونی «پ ک ک»

به گزارش سرویس بین المل انجمن بی تاوان :زمانی عبدالله اوجالان مستقیما پ ک ک را مدیریت می نمود ، در آن مقطع کسی جرات نمی کرد به صراحت با ایده ها و سیستم مدیریتی پ ک ک مخالفت و یا انتقاد نماید ، اگر کسی هم مخالف سیستم مدیریتی پ ک ک بود نمی توانست اعتراض و یا انتقاد نماید، سکوت پیشه می نمود و همانند یک مرید تابع دستورات اوجالان بود .

دوگانگی سیاسی در خط مشی «پ ک ک» /مراد کاریلان و رضا آلتون از مخالفان سیاست کنونی «پ ک ک»

کلام اوجالان در پ ک ک فصل و الخطاب بود و بایستی بدون سئوال و جواب اطاعت می شد و با یک تعبیر فرقه ای “رهبر همه چیز را می داند “ویا “رهبر بر همه چیز آگاه است “مجبور به اطاعت و تسلیم اراده عبدالله اوجالان می شدند زیرا هر کس می دانست که رهبر مساوی پ ک ک و هیچ کس در داخل سیستم پ ک ک نمی توانست فکر خود را بیان کند و پ ک ک به یک سیستم جامد و غیر انعطاف پذیر تبدیل شده بود و مخالفت با پ ک ک را مخالفت با تفکر رهبری تلقی می کرردند و ذاتا جزای ان مرگ بود و به همین علت صدها نفر کشته شدند
اما با دستگیری عبدالله اوجالان در سال ۱۹۹۹میلادی پ ک ک با چالشی بزرگ روبه رو شد . چالش مدیریت پ ک ک در غیاب عبدالله اوجالان ،چالشی که هم اکنون سران گروه با آن دست و پنچه نرم می کنند. در آن مقطع حساس سران و فرمانده هان پ ک ک شورای رهبری پ ک ک را تشکیل شد و با روی کار آمدن هفت نفر در غیاب اوجالان شکافها و تضادها پدیدار و دقیقا در کنفرانس ۲۰۰۲ دو گانگی و باند بازی در سیاست های پ ک ک ایجاد شد.

جناح بندی و انشعاب در پ ک ک پس از دستگیری عبدالله اوجالان بوجود آمد. جناح محافظه کار با رهبری جمیل بایک و دوران کالکان و جناح اصلاح طلبان و یا رفرمیستها با رهبری عثمان اوجالان و نظام الدین تاش حاصل اختلاف و دوگانکی میان اعضای شورای رهبری پ ک ک پس از دستگیری اوجالان بود .
این دوگانگی و جناح بندی تا سال ۲۰۰۶ ادامه یافت ،ولی این شکاف ایدئولوژیک در سال ۲۰۰۴۴ با برگزاری کنگره خلق به اوج خود رسید و اختلاف میان این دو جناح بصورت علنی هویدا گردید.

رفرمیستها یا همان اصلاح طلبان براین مدعی بودند که پ ک ک باید تغییر کند و از یک سیستم نظامی به یک سیستم اجتماعی روی آورد و با چنگ نمی توان به هدف رسید و عبدالله اوجالان به عنوان  رهبر معنوی برای کردها معرفی شود  زیرا وی در زندان است و نمی تواند مستقیم کارهارا مدیریت کند از لحاظ سیاسی و دیپلماسی با امریکا و اسریئل رابطه داشته باشیم.
جمیل بایک رئیس کنونی پ ک ک و جناح محافظه کاران  تمامی ایده های رفرمیستها را به شدت ترد و اعلام داشت پ ک ک باید مثل گذشته باشد و تنها راه رسیدن به هدف را رویکرد نظامی و چنگ در ترکیه را می دانستند
عبدالله اوجالان رهبر در بند پ ک ک در واکنش به ایجاد دوگانکی و جناح بندی در پ ک ک، این تضاد را یک نوع جنگ میراث تلقی کرد و وی در کتاب دفاع از یک خلق چنین می گوید :
ممکن است در درون جنبش اشخاص ابله و احمق ،پست و توطئه چین و اخلاگر وجود داشته باشند اما به هیچ وجه این اوضاع و احوال اخیر را معنادار نمی بینم به باندگرایی سیاسی تشبیه می کنم حال اگر محدود باشند به خودشان بماند مهم نیست .اما اگر فرد در مسائل سیاسی و نظامی و ایدئولوژیک نفوذ کند خطر ناک می شود ودر عین حال به حدی ابله اند که نمی داند از ابوجهل نیز جاهلترند
جدایی عثمان اوجالان و نظام الدین تاش به همراه گروهی از عناصر دیگر از گروه پ ک ک حاصل نهایی این اختلاف و دو گانگی سیاست در پ ک ک بود.
امروزه هم دوگانگی در پ ک ک با نام های متفاوت به چشم می خورد ولیدر ماهیت یکی بوده ، عده ای محافضه کار که جمیل بایک و دوران کالکان و مصطفی قره سو وابسته به ایده دگماتیک سر کشی آن را می کنند، این جناح بنام چپ گرایان دهه ۷۰و۸۰میلادی معروف هستند و بر این باور دارند که چنگ مسلحانه تنها راه رهایی است وبا دیگاه ایدئولوژیک به تمام مسائل می نگرند و تا حدودی خود را سوسیالیزم می نامند و دیگر احزاب کردی را خیانت کار و مزدور تلقی می کنند و اعتقادی به پرچم کردستان ندارند و ادعا می کنند که انها بهترین و راسترین هستند و هرکس در کردستان با باید مطیع انها باشند و تقریبا یک دیدگاه کورکورانه داشته  وخود را مریدان راه عبدالله اوجالان می دانند.

امروزه هم گروه رفرمیست یا اصلاحات با چهره ای جدید تحت عنوان ملی گرایی حرکت می کنند ،این افراد چنگ را تنها یک متد می داند و ارتباط را با دیگر گروهای کردی مفید می خوانند  و گرچه این جناح را ابتدا عثمان اوجالان و نظام الدین تاش در پ ک ک بوجود آورده اند  اما امروزه مراد قره ییلان و رضا التون این جناح را با نام دیگری سرکشی می کنند ،این جناح  بر این باورند که با حمایت امریکا می توان به هدف رسید این جناح نیز از  طرف بارزانی ها هم حمایت می شوند .
جناح رفرمیست یا اطلاحات همیشه  در پ ک ک با شکست مواجه شده است زیرا آنان را بنامها ی چته و تصفیه گر نام می نهند و  آنان را از صفحه پ ک ک پاک می کنند زیرا سیستم پ ک ک بر اساسی طرح ریزی شده است که نمی تواند تفکرات گوناگون را در خود حفظ کند و یا اینکه بتواند تفاوتها را تحمل کند زیرا یک سیستم فرقه ای همیشه سعی بر این دارد که یک رنگ و تک تیپ شود و پ ک ک هیچ زمانی قدرت تغییر و تحول را ندارد که به مراحل جدید ی روئ اورد
و تاثیرات این دوگانگی بر تمامی کادرها و دیگر احزاب وابسته به پ ک ک را دارد و هر جناح سعی می کند که کادرهای جناح مخالف را تصفیه کند

روز جهانی زن از دیدگاه پژاک pjak(عکس)

گروهک تروریستی پژاک در روز جهانی زن، با صدور بیانیه ی بار دیگر بساط فریب زنان عضو و هوادار گروهک را پهن کرده بود.

انجمن بی تاوان آذربایجان غربی :گروهک ضد بشریت پ ک ک و پژاک روز جهانی زن را ابزار تبلیغاتی خود قرار داده و ضمن تبریک این روز به زنان, بویژه زنان کردستان ایران ، از تمامی آنها خواست که در میادین مبارزاتی حضور یافته و فراتر از یک جشن, آن روز را به روز گسترش مبارزات خود مبدل سازند. پژاک و پ ک ک طبق معمول از حق و حقوق زنان حمایت و از ایدئولوژی و ایده های فرقه که بر گرفته از افکار منسوخ و پوچ اوجالان می باشد تعریف و تمجید بعمل آمد .این فرقه ی تروریستی با دیگر با به کارگیری عباراتی ضد و نقیض جمهوری اسلامی ایران را متهم به زن ستیزی و قانون اساسی ایران را قانونی با محتوای مرد سالاری عنوان داشت . پژاک بر این باور است ،تمامی زنان در ایران هیچ اراده و انتخابی از خود ندارند و برده‌ی مرد و سیستم مردسالار در ایران هستند. این سخنان را اگر با واقعیت کنونی پژاک و جایگاه زن در این فرقه مقایسه کنیم؛ خواهیم دید که در حقیقت از وضعیت کنونی خود و دیگر دختربچه‌هایی گفته که سالهای طلایی عمرشان را در خدمت به مردانی سپری کرده‌اند که نه تنها هیچ گونه اعتقادی به آزادی زن ندارند؛ بلکه به زن بعنوان پارامتری فعال برای شارژ انرژی جامعه استفاده می‌کنند.
اما سرکردگان فرقه ی پزاک و پ ک ک در ادعاهای خود نسبت به حق و حقوق و رعایت شان و منزلت زنان چقدر صادق هستند؟ و شیوه برخورد با زنان در این فرقه چقدر با واقعیاتی که روزانه از آن به بیرون درز می کند، تناسب دارد؟

پژاک ازدواج و زاد و ولد را ظلم در حق زن می‌پندارد. اگر ازدواج ظلم به زن بوده، پس وجود شما در حال حاضر را چگونه باید تعریف کرد؟ در حقیقت سران این فرقه بخصوص زنان ، دارای عقایدی هستند که برای روابط جنسی انسان‌ها، هیچ تعریف خاصی ندارند و لذا ازدواج را یک نوع بردگی می‌پندارند و معتقدند که نباید سکس، بعنوان معیارهای زناشویی مدنظر قرار گیرد و دارای محدوده‌ی آزاد و بی‌بند وباری باشد. از اینرو این خانم‌های به اصطلاح آزاد، تمامی زنان جامعه را برده و کوچک می‌شمارند و حجاب و معیارهای تعریف شده‌ی جامعه را نیز، فرمول‌های بردگی برای زن می‌دانند. آیا جامعه‌ی بی‌قانون، بی‌هنجار که در آن محدودیت سکسی برای هیچ کس وجود نداشته باشد؛ آزاد و مدرن است؟
بی حرمتی به زن و جایگاه والای زنان در گروهک های تروریستی بویژه پژاک کاملاً محسوس و ملموس می باشد، بهره کشی جنسی از زنان در گروه های تروریستی، پدیده ای زاییده از ماهیت و روابط تشکیلاتی این گروه ها است.می توان گفت که بهره کشی جنسی از زنان، جزء لاینفک گروه های تروریستی ضد اجتماعی که نیروهایشان را به زندگی مخفی، زیر زمینی و ضدخانوادگی ترغیب می کنند می باشد.ازدواج در پژاک ممنوع اما داشتن روابط نامشروع مخفی، امری رایج است. پ.ک.ک و پژاک ادعا می کنند که اعضای آنان نباید ازدواج کنند و یکی از شعارهای اصلی این فرقه توجه خاص به حقوق زنان و احترام به آن می باشد، اما در عمل چنین نیست. عثمان اوجالان ۶۰ ساله، برادر رهبر پ.ک.ک دو بار ازدواج کرد آن هم با دو دختر جوان ۳/۱ سنش (یکی ۲۱ ساله اهل منطقه قطور خوی و دیگری ۲۲ ساله اهل آکره کردستان). البته بدون این که روال متداول جامعه را طی کند. رهبر پژاک نیز با یک دختر آلمانی ازدواج کرده است. او مقیم آلمان است و در جایی گرم و نرم ادعای مبارزه برای کُرد را دارد در حالی که اعضای سیه روز و ساده هم حق ازدواج ندارند، از سوء تغذیه رنج می برند و حق بازگشت هم ندارند. مردم کرد در ترکیه و عراق زندگی اقتصادی سختی را می‌گذرانند، اما روزنامه “ملیت”، نوشت که عثمان اوجالان ۵/۲ کیلو طلا به زن جدیدش داد و هزینه ازدواجش نیز ۵۲ هزار دلار بوده است.
اعترافات برخی از اعضاء جدا شده در خصوص بی بند وباری و فحشا در فرقه به عنوان مثال ژدت بولدان”، روزنامه ‌نگار و شهردار سابق “یوکسک اوآ”، در اروپا با ده نفر از زنان این گروه که از آزار و اذیت عبدالله اوجالان، سردسته “پ.ک.ک” و دیگر سران سازمان به ستوه آمده و فرار کرده بودند، تعداد فرمانده هان دختردر گروهک بیشتر از فرمانده هان پسر در گروهک می باشد ، تا با این عمل به راحتی بتوانند از دخترها سوء استفاده جنسی نمایند.
خود کشی دختران جوان در فرقه نشان از اوج بی بندوباری و فحشا در گروهک می باشد،نمونه اسامی دختران عضو پژاک که به خاطر تجاوز جنسی ، دیگر نتوانسته به کانون خانواده و جامعه بازگردد و از رسوایی به وجود آمده اقدام به خودکشی کرده اند:

دوله نودیده (کد زیلان)، شیرین آمود (کد آیتن)، رحیمه یاشار (کد ریحان)، سحر فیلیز (کد سوزدار)، هدیه زنگین (کد بریوان)، سونگول سالمان (کد روزرین)، فاتما بایسال (کد ژیندا)، امینه عثمان (کد آهین ) و … .
اکنون پژاک با وجود چنین بی حرمتی به جایگاه زن خود را از مدافعان حقوق زن می داند و جمهوری اسلامی ایران را حکومتی زن ستیز اعلام می نماید. عکس های ذیل خود بیانگر جایگاه زن در فرقه تروریستی می باشد، که با ادعای انان کاملاً در تناقض می باشد. زنانی را که بایستی بنا به ذات طبیعت لطیف و پر عاطفه اش در کانون گرم خانواده نقش پرورش فرزندانی غیور و فهیم را داشته باشد ، در گروهک پ ک ک و پژاک کاملاً برعکس بوده و اسلحه به دست رفتارهای خشونت آمیز و خون ریز را آموزش می بیند.